کسى از شما نگوید خدایا از فتنه به تو پناه مى‏برم چه هیچ کس نیست جز که در فتنه‏اى است ، لیکن آن که پناه خواهد از فتنه‏هاى گمراه کننده پناهد که خداى سبحان فرماید : « بدانید که مال و فرزندان شما فتنه است » ، و معنى آن این است که خدا آنان را به مالها و فرزندان مى‏آزماید تا ناخشنود از روزى وى ، و خشنود از آنرا آشکار نماید ، و هر چند خدا داناتر از آنهاست بدانها ، لیکن براى آنکه کارهایى که مستحق ثواب است از آنچه مستحق عقاب است پدید آید ، چه بعضى پسران را دوست دارند و دختران را ناپسند مى‏شمارند ، و بعضى افزایش مال را پسندند و از کاهش آن ناخرسندند . [ و این از تفسیرهاى شگفت است که از او شنیده شده . ] [نهج البلاغه]
 
امروز: شنبه 04 تیر 14

دل من یه روز به دریا زد و رفت ...پشت پا به رسم دنیا زد و رفت ...

 

پاشنه کفش فرار و ور کشید ...آستین همت و بالا زد و رفت .... 

 

یه دفعه بچه شد و تنگ غروب ...سنگ توی شیشه فردا زد و رفت ...

 

حیوونی تازگی آدم شده بود ...به سرش هوای حوا زد و رفت ... 

 

دفتر گذشته ها رو پاره کرد ...نامه فردا ها رو تا زد و رفت ...

 

زنده ها خیلی براش کهنه بودند ...خودشو تو مرده ها جا زد و رفت... 

 

هوای تازه دلش می خواست ولی ...آخرش توی غبارا زد ورفت ...

 

دنبال کلید خوشبختی می گشت...خودشم قفلی رو قفل ها زد ورفت


 نوشته شده توسط مجید کمالو در چهارشنبه 92/6/27 و ساعت 7:37 صبح | نظرات دیگران()
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 199
بازدید دیروز: 130
مجموع بازدیدها: 249595
جستجو در صفحه

لوگوی دوستان
خبر نامه